معنی فارسی isotomous

B1

ایزوتوموس به حالتی اطلاق می‌شود که انشعابات یا ساختارها در اندازه، شکل یا نوع برابر و مشابه هستند.

Relating to a type of growth or branching in which the parts are equal in size and structure.

example
معنی(example):

این گیاه انشعابات ایزوتوموس را نشان داد، جایی که هر شاخه از نظر ساختاری مشابه است.

مثال:

The plant exhibited isotomous branching, where each branch is similar in structure.

معنی(example):

رشد ایزوتوموس به توزیع متوازن مواد مغذی اجازه می‌دهد.

مثال:

Isotomous growth allows for balanced distribution of nutrients.

معنی فارسی کلمه isotomous

: معنی isotomous به فارسی

ایزوتوموس به حالتی اطلاق می‌شود که انشعابات یا ساختارها در اندازه، شکل یا نوع برابر و مشابه هستند.