معنی فارسی isotopic
B2ایزوتوپی به هر چیزی اشاره دارد که به ایزوتوپها مربوط باشد.
Relating to or denoting isotopes.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of, or relating to isotopes
example
معنی(example):
تحلیل ایزوتوپی ترکیبهای مختلفی را نشان داد.
مثال:
The isotopic analysis showed different compositions.
معنی(example):
مطالعات ایزوتوپی در درک تغییرات اقلیمی کمک میکند.
مثال:
Isotopic studies help in understanding climate change.
معنی فارسی کلمه isotopic
:
ایزوتوپی به هر چیزی اشاره دارد که به ایزوتوپها مربوط باشد.