معنی فارسی ispravnik

B1

ایسپرونیک، مسئول قانون و نظم در یک منطقه، به خصوص در کشورهای اسلاوی.

A local official or magistrate responsible for governance and law enforcement.

example
معنی(example):

ایسپرونیک رویدادهای محلی جامعه را سازماندهی کرد.

مثال:

The ispravnik organized the local community events.

معنی(example):

به عنوان یک ایسپرونیک، او مسئول قانون در این منطقه بود.

مثال:

As an ispravnik, he was responsible for the law in the area.

معنی فارسی کلمه ispravnik

: معنی ispravnik به فارسی

ایسپرونیک، مسئول قانون و نظم در یک منطقه، به خصوص در کشورهای اسلاوی.