معنی فارسی israelitish
B2اسرائیلی، مرتبط با فرهنگ و آداب اسرائیلی.
Of or relating to the Israelites; typically refers to customs or characteristics.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آداب و رسوم اسرائیلی از نسلی به نسل دیگر منتقل شد.
مثال:
The israelitish traditions were passed down through generations.
معنی(example):
او با افتخار ریشههای اسرائیلی خود را پذیرفت.
مثال:
He embraced his israelitish roots with pride.
معنی فارسی کلمه israelitish
:
اسرائیلی، مرتبط با فرهنگ و آداب اسرائیلی.
