معنی فارسی istles
B1ایستلز، نقاط کوچک یا اثرات ایجاد شده با ابزار هنری بر روی یک سطح، به ویژه در نقاشی.
Small spots or effects created with an artistic tool on a surface, especially in painting.
- NOUN
example
معنی(example):
قلم مو هنرمند بر روی بوم ایستلز به جا گذاشت.
مثال:
The artist's paintbrush left istles on the canvas.
معنی(example):
ایستلز یک بافت منحصر به فرد بر روی سطح ایجاد کرد.
مثال:
The istles created a unique texture on the surface.
معنی فارسی کلمه istles
:
ایستلز، نقاط کوچک یا اثرات ایجاد شده با ابزار هنری بر روی یک سطح، به ویژه در نقاشی.