معنی فارسی it won't do

B2

به معنای مناسب نبودن یا کافی نبودن در یک موقعیت خاص.

Used to indicate that something is not adequate or acceptable.

example
معنی(example):

این طرح برای پروژه ما مناسب نیست.

مثال:

This plan won't do for our project.

معنی(example):

این لباس مناسب نیست؛ من چیزی رسمی‌تر نیاز دارم.

مثال:

This dress won't do; I need something more formal.

معنی فارسی کلمه it won't do

:

به معنای مناسب نبودن یا کافی نبودن در یک موقعیت خاص.