معنی فارسی it-rings-a-bell
B1بهخاطر آوردن یا آشنا بودن با چیزی، وقتی چیزی را میشنوید یا میبینید که احساس میکنید قبلاً آن را دیدهاید یا به یاد میآورید.
To evoke a memory or recognition of something previously known.
- IDIOM
example
معنی(example):
آن آهنگ به نظر آشنا میآید؛ فکر میکنم قبلاً آن را شنیدهام.
مثال:
That song rings a bell; I think I've heard it before.
معنی(example):
وقتی او اسم را یادآوری کرد، برایم آشنا بود.
مثال:
When he mentioned the name, it rang a bell for me.
معنی فارسی کلمه it-rings-a-bell
:
بهخاطر آوردن یا آشنا بودن با چیزی، وقتی چیزی را میشنوید یا میبینید که احساس میکنید قبلاً آن را دیدهاید یا به یاد میآورید.