معنی فارسی itchier
B1مقایسه طعمی که نشان میدهد خارش بیشتر از حالت عادی است.
A comparative form indicating a greater level of itching.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having or creating an itch, causing a person or animal to tend to want to scratch.
example
معنی(example):
بعد از اینکه کرم را زدم، جوش بیشتر خارش گرفت.
مثال:
The rash became itchier after I applied the lotion.
معنی(example):
او در فصل آلرژی به دلیل گرده گل بیشتر خارش میزد.
مثال:
She felt itchier during allergy season due to pollen.
معنی فارسی کلمه itchier
:
مقایسه طعمی که نشان میدهد خارش بیشتر از حالت عادی است.
