معنی فارسی itchingly
B1به طور خارش آور، به حالتی اشاره دارد که نشانه خارش است.
Itchingly refers to a manner that expresses or is associated with itchiness.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در حال انتظار، با خارش گردن خود را کشید.
مثال:
He tugged at his collar itchingly as he waited.
معنی(example):
او به طور خارش آور حرکت کرد و نتوانست ثابت بماند.
مثال:
She moved itchingly, unable to stay still.
معنی فارسی کلمه itchingly
:
به طور خارش آور، به حالتی اشاره دارد که نشانه خارش است.