معنی فارسی itineraries
B1برنامه سفر، فهرستی از مراحل و فعالیت‌هایی که در سفر انجام می‌شود.
A detailed plan or route of a journey.
- noun
noun
معنی(noun):
A written schedule of activities for a vacation or road trip.
معنی(noun):
A route or proposed route of a journey.
معنی(noun):
An account or record of a journey.
معنی(noun):
A guidebook for travellers.
example
معنی(example):
آژانس مسافرتی ما برنامه‌های سفر دقیقی برای سفر ما ارائه داد.
مثال:
Our travel agency provided us with detailed itineraries for our trip.
معنی(example):
برنامه‌های سفر شامل تمام فعالیت‌های برنامه‌ریزی شده برای تعطیلات است.
مثال:
The itineraries include all the activities planned for the holiday.
معنی فارسی کلمه itineraries
:
برنامه سفر، فهرستی از مراحل و فعالیت‌هایی که در سفر انجام می‌شود.
