معنی فارسی jadishly
B1به معنای جدی و به طور خاص در رفتار یا گفتار. معمولاً به نحوهای اشاره دارد که به نظر میرسد غیرطبیعی یا بیش از حد جدی باشد.
In a serious or solemn manner, often overly so.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در جلسه به طور جدی صحبت کرد و همه را گیج کرد.
مثال:
He spoke jadishly during the meeting, confusing everyone.
معنی(example):
گزارش به طور جدی نوشته شده است و خواندن آن دشوار است.
مثال:
The report is written jadishly, making it hard to read.
معنی فارسی کلمه jadishly
:
به معنای جدی و به طور خاص در رفتار یا گفتار. معمولاً به نحوهای اشاره دارد که به نظر میرسد غیرطبیعی یا بیش از حد جدی باشد.