معنی فارسی jailbird
B1افرادی که به خاطر جرمهای خود به زندان رفتهاند.
A person who has been in jail.
- noun
noun
معنی(noun):
A prisoner or an ex-prisoner
example
معنی(example):
پرنده زندانی پس از گذراندن محکومیت خود آزاد شد.
مثال:
The jailbird was released after serving his sentence.
معنی(example):
او بیشتر عمرش زندانی بوده است.
مثال:
He has been a jailbird for most of his life.
معنی فارسی کلمه jailbird
:
افرادی که به خاطر جرمهای خود به زندان رفتهاند.