معنی فارسی jailering
B1فرایند یا عمل نگهداری زندانیان، شامل وظایف و مسؤولیتهایی است که بر عهده زندانبانان است.
The act or process of overseeing prisoners; the duties of a jailer.
- OTHER
example
معنی(example):
نگهداری زندانیان نیاز به حس قوی مسئولیت دارد.
مثال:
Jailering requires a strong sense of responsibility.
معنی(example):
مهارتهای نگهداری در زندان با گذشت زمان قابل یادگیری هستند.
مثال:
The skills of jailering can be learned over time.
معنی فارسی کلمه jailering
:
فرایند یا عمل نگهداری زندانیان، شامل وظایف و مسؤولیتهایی است که بر عهده زندانبانان است.