معنی فارسی jalousied
B1حسادت به موفقیت یا داراییهای دیگران (گذشته و کامل).
Had felt envious of someone else's achievements or possessions.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در جوانی به یکدیگر حسادت کرده بودند.
مثال:
They had jalousied each other in their youth.
معنی(example):
او اکنون بر سالهای حسد در گذشتهاش فائق آمده است.
مثال:
He is now over the jalousied years of his past.
معنی فارسی کلمه jalousied
:
حسادت به موفقیت یا داراییهای دیگران (گذشته و کامل).