معنی فارسی jangly
B1جنگلی به چیزی اشاره دارد که صدای جالب و زنگزنی دارد، مانند زیورآلات که به هم میخورند.
Jangly refers to something that has an interesting sound, like jewelry that clinks together.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گوشوارههای جنگلی او در نور خورشید درخشان بود.
مثال:
Her jangly earrings sparkled in the sunlight.
معنی(example):
او دستبند جنگلی پوشیده بود که صدا میکرد.
مثال:
He wore a jangly bracelet that made noise.
معنی فارسی کلمه jangly
:
جنگلی به چیزی اشاره دارد که صدای جالب و زنگزنی دارد، مانند زیورآلات که به هم میخورند.