معنی فارسی japanned

C1

یک تکنیک برای پوشش دادن سطح اشیاء که ظاهری براق و تیره به آن می‌دهد.

Coated or varnished surface, typically black and glossy.

verb
معنی(verb):

To varnish with japan.

example
معنی(example):

مبلمان ژاپنی است و زیبا به نظر می‌رسد.

مثال:

The furniture is japanned and looks beautiful.

معنی(example):

او یک جعبه ژاپنی برای گنجینه‌هایش دارد.

مثال:

He has a japanned box for his treasures.

معنی فارسی کلمه japanned

: معنی japanned به فارسی

یک تکنیک برای پوشش دادن سطح اشیاء که ظاهری براق و تیره به آن می‌دهد.