معنی فارسی japped
B1جَپ، حرکتی سریع و ناگهانی که معمولاً به دلایل موزیکال یا احتیاجی انجام میشود.
A term that describes a quick tapping or movement, often rhythmical.
- verb
verb
معنی(verb):
To carry out a sneak attack upon (something or somebody).
example
معنی(example):
او انگشتانش را به ضرب آهنگ موسیقی تکان داد.
مثال:
He japped his fingers to the beat of the music.
معنی(example):
او در حین انتظار برای اتوبوس پاهایش را تکان داد.
مثال:
She japped her foot while waiting for the bus.
معنی فارسی کلمه japped
:
جَپ، حرکتی سریع و ناگهانی که معمولاً به دلایل موزیکال یا احتیاجی انجام میشود.