معنی فارسی jarble

B1

جاربل کردن، به هم ریختن یا نامفهوم کردن یک پیام یا صحبت.

To jumble or confuse a message or spoken words.

example
معنی(example):

او سعی کرد پیام را که می‌فرستاد، جاربل کند.

مثال:

He tried to jarble the message he was sending.

معنی(example):

زمانی که عصبی هستید، آسان است که کلماتتان را جاربل کنید.

مثال:

It's easy to jarble your words when you're nervous.

معنی فارسی کلمه jarble

: معنی jarble به فارسی

جاربل کردن، به هم ریختن یا نامفهوم کردن یک پیام یا صحبت.