معنی فارسی jarless

B1

جارلس، وضعیتی که در آن فرد از مقام یا عنوان خود محروم است.

The state of being without a title or rank.

example
معنی(example):

او بعد از از دست دادن عنوانش احساس جادلسی کرد.

مثال:

He felt jarless after losing his title.

معنی(example):

بدون جارل بودن می‌تواند هم آزادکننده و هم چالش‌برانگیز باشد.

مثال:

Being jarless can be both freeing and challenging.

معنی فارسی کلمه jarless

: معنی jarless به فارسی

جارلس، وضعیتی که در آن فرد از مقام یا عنوان خود محروم است.