معنی فارسی jaundices

B1

زردی، وضعیتی که به زرد شدن پوست و چشم‌ها اشاره دارد.

A condition characterized by yellowing of the skin and eyes, usually due to liver problems.

example
معنی(example):

پزشک توضیح داد که زردی‌ها معمولاً نشانه‌ای از اختلال کبدی هستند.

مثال:

The doctor explained that jaundices are often a sign of liver dysfunction.

معنی(example):

بسیاری از زردی‌ها با دارو و مراقبت مناسب قابل درمان هستند.

مثال:

Many jaundices can be treated with proper medication and care.

معنی فارسی کلمه jaundices

: معنی jaundices به فارسی

زردی، وضعیتی که به زرد شدن پوست و چشم‌ها اشاره دارد.