معنی فارسی jawboning
B2jawboning به معنای تأثیرگذاری بر سیاست‌ها یا تصمیمات از طریق فشار کلامی یا مصاحبه‌ها است.
The act of influencing or persuading through verbal means, often in a political context.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To talk persistently in an attempt to persuade somebody to cooperate.
noun
معنی(noun):
Persistent persuasive talk.
example
معنی(example):
فشار کلامی بر روی اقتصاد می‌تواند نتایج متناقضی داشته باشد.
مثال:
Jawboning the economy can have mixed results.
معنی(example):
شیوه فشار کلامی در سیاست رواج دارد.
مثال:
The practice of jawboning is common in politics.
معنی فارسی کلمه jawboning
:
jawboning به معنای تأثیرگذاری بر سیاست‌ها یا تصمیمات از طریق فشار کلامی یا مصاحبه‌ها است.
