معنی فارسی jawsmith
B1Jawsmith، به فردی اطلاق میشود که در ساخت ابزارهای مرتبط با فک یا دهان تخصص دارد.
A person skilled in crafting tools related to jaws or dental work.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک جو ایجادگر ماهر است که ابزارهای دقیقی برای دندانپزشکان میسازد.
مثال:
He is a skilled jawsmith, crafting precise tools for dentists.
معنی(example):
یک جوپز میتواند ابزارهای تخصصی ایجاد کند که فرآیندهای دندانپزشکی را بهبود میبخشد.
مثال:
A jawsmith can create specialized tools that improve dental procedures.
معنی فارسی کلمه jawsmith
:
Jawsmith، به فردی اطلاق میشود که در ساخت ابزارهای مرتبط با فک یا دهان تخصص دارد.