معنی فارسی jazzman
B2شخصی که در بازی موسیقی جاز تخصص دارد و معمولاً خوب میتواند به نواختن ساز بپردازد.
A musician who plays jazz music.
- noun
noun
معنی(noun):
A male member of a jazz band.
example
معنی(example):
جازمن با زیبایی ساکسیفون نواخت.
مثال:
The jazzman played the saxophone beautifully.
معنی(example):
بسیاری از مردم دوست دارند به اجرای جازمن گوش دهند.
مثال:
Many people love listening to the jazzman perform.
معنی فارسی کلمه jazzman
:
شخصی که در بازی موسیقی جاز تخصص دارد و معمولاً خوب میتواند به نواختن ساز بپردازد.