معنی فارسی jibb
B1jibb، عمل استفاده مجدد یا ذخیره غذا به منظور جلوگیری از هدر رفت.
The act of reusing or preserving food to prevent waste.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت بقایای غذا را jibb کند به جای اینکه آنها را دور بیندازد.
مثال:
He decided to jibb the leftovers instead of throwing them away.
معنی(example):
بهتر است که غذا را jibb کنید تا اینکه آن را هدر دهید.
مثال:
It's better to jibb food rather than waste it.
معنی فارسی کلمه jibb
:
jibb، عمل استفاده مجدد یا ذخیره غذا به منظور جلوگیری از هدر رفت.