معنی فارسی jiggly
B1جیکدار به چیزی که لرزان و نرم است اشاره دارد.
Having a soft, trembling, or wobbly quality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دسر جیکدار روی بشقاب لرزید.
مثال:
The jiggly dessert wobbled on the plate.
معنی(example):
او به ژله جیکدار که میلرزید خندید.
مثال:
He laughed at the jiggly jelly as it quivered.
معنی فارسی کلمه jiggly
:
جیکدار به چیزی که لرزان و نرم است اشاره دارد.