معنی فارسی jimberjaw

B1

جیمبرجا اصطلاحی برای توصیف شخصی است که فک پایین او بزرگتر از معمول است.

A term used to describe someone with an unusually large lower jaw.

example
معنی(example):

او یک حالت خنده‌دار مانند جیمبرجا دارد.

مثال:

He has a funny expression like a jimberjaw.

معنی(example):

شخصیت کارتونی با یک جیمبرjaw بزرگ طراحی شده بود.

مثال:

The cartoon character was drawn with a big jimberjaw.

معنی فارسی کلمه jimberjaw

: معنی jimberjaw به فارسی

جیمبرجا اصطلاحی برای توصیف شخصی است که فک پایین او بزرگتر از معمول است.