معنی فارسی jinglejangle
B1جینگلیجنگلی، صدای توصیفی که به صداهای زنگدار و شاداب اطلاق میشود.
A playful sound made by small bells or jingling objects.
- NOUN
example
معنی(example):
صدای جینگلیجنگلی در طول جشنواره فضا را پر کرد.
مثال:
The sound of jinglejangle filled the air during the festival.
معنی(example):
کودکان اسباببازیهایی که صدای جینگلیجنگلی میدهند را دوست دارند.
مثال:
Children love toys that make a jinglejangle sound.
معنی فارسی کلمه jinglejangle
:
جینگلیجنگلی، صدای توصیفی که به صداهای زنگدار و شاداب اطلاق میشود.