معنی فارسی jinsing
B1جینسینگ، عملی که به ارتقاء سلامت یا تندرستی اشاره دارد.
A term associated with practices related to wellness or health improvement.
- OTHER
example
معنی(example):
او در حال جینسینگ در حال حاضر است.
مثال:
He is jinsing at the moment.
معنی(example):
جینسینگ در میان برخی فرهنگها یک عمل محبوب است.
مثال:
Jinsing is a popular practice among some cultures.
معنی فارسی کلمه jinsing
:
جینسینگ، عملی که به ارتقاء سلامت یا تندرستی اشاره دارد.