معنی فارسی jitneyed
B1جتنی عمل کارهایی است که به سفرهای کوچک و سریع اشاره دارد.
To travel by a jitney, a type of shared taxi or shuttle service.
- VERB
example
معنی(example):
او با استفاده از جتنی در سرتاسر شهر سفر کرد تا وقت را صرفهجویی کند.
مثال:
He jitneyed across the city to save time.
معنی(example):
آنها به سرعت پس از جلسه به رویداد با جتنی رفتند.
مثال:
They jitneyed to the event quickly after the meeting.
معنی فارسی کلمه jitneyed
:
جتنی عمل کارهایی است که به سفرهای کوچک و سریع اشاره دارد.