معنی فارسی jitteriness

B1

احساس بی‌قراری و اضطراب، عمدتاً به دلیل استرس یا مصرف مواد محرک.

A state of nervousness or restlessness, often related to anxiety or stimulants.

example
معنی(example):

او قبل از ارائه در معده‌اش احساس اضطراب می‌کرد.

مثال:

She felt a jitteriness in her stomach before the presentation.

معنی(example):

قهوه کمی به او احساس بی‌قراری داد که تمرکز کردن را سخت کرد.

مثال:

The coffee gave him a slight jitteriness that made it hard to concentrate.

معنی فارسی کلمه jitteriness

: معنی jitteriness به فارسی

احساس بی‌قراری و اضطراب، عمدتاً به دلیل استرس یا مصرف مواد محرک.