معنی فارسی jizzuming
B1جیززومینگ، وضعیت شادی یا هیجان در حین انجام کاری.
A state of excitement or joy during an activity.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند به صورت ریختن رنگ روی بوم خوشحال بود.
مثال:
The artist was jizzuming as he splashed paint on the canvas.
معنی(example):
آنها در طول کنسرت با هیجان خوشحال بودند.
مثال:
They were jizzuming with excitement during the concert.
معنی فارسی کلمه jizzuming
:
جیززومینگ، وضعیت شادی یا هیجان در حین انجام کاری.