معنی فارسی jobbies

B1

کارهای کوچک، وظایف ساده و نه چندان مهم که معمولا برای سرگرمی یا رفع نیازهای روزمره انجام می‌شوند.

Small tasks or jobs that are usually easy and not very important.

noun
معنی(noun):

Faeces; a piece of excrement.

معنی(noun):

Generic object, thing.

مثال:

Have a look at that jobbie!

معنی(noun):

A job, normally a task rather than a form of employment for which one is paid.

مثال:

I'll take care of the pasta jobbie, don't worry about that.

example
معنی(example):

برخی افراد فکر می‌کنند کارهای کوچک فقط وظایف ساده هستند.

مثال:

Some people think jobbies are just simple tasks.

معنی(example):

او از انجام کارهای کوچک در خانه لذت می‌برد.

مثال:

He enjoys doing jobbies around the house.

معنی فارسی کلمه jobbies

: معنی jobbies به فارسی

کارهای کوچک، وظایف ساده و نه چندان مهم که معمولا برای سرگرمی یا رفع نیازهای روزمره انجام می‌شوند.