معنی فارسی joined-up
B2متصل به هم به معنای یکپارچگی و همآهنگی در فعالیتها است.
Coordinated or integrated in terms of planning or policy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ما به یک روش یکپارچه برای حل این مشکل نیاز داریم.
مثال:
We need a joined-up approach to solve this problem.
معنی(example):
یک استراتژی یکپارچه کارایی را بهبود میبخشد.
مثال:
A joined-up strategy will improve efficiency.
معنی فارسی کلمه joined-up
:
متصل به هم به معنای یکپارچگی و همآهنگی در فعالیتها است.