معنی فارسی jointured
B1مفصلی، به معنای وجود اتصالات یا نقاط مفصلی که اجزا را متصل میکند.
Having joints; characterized by the presence of junctions or joints.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بخشهای مفصلی دیوار ثبات را فراهم میکنند.
مثال:
The jointured sections of the wall provide stability.
معنی(example):
تیرکهای مفصلی بهطور مؤثری از سقف حمایت میکنند.
مثال:
The jointured beams support the ceiling effectively.
معنی فارسی کلمه jointured
:
مفصلی، به معنای وجود اتصالات یا نقاط مفصلی که اجزا را متصل میکند.