معنی فارسی jol

B1

طلسم یا بی‌حالی، نوعی شوخی یا خنده.

A playful or joking action.

noun
معنی(noun):

A party.

verb
معنی(verb):

To party

example
معنی(example):

جول در ماشین من را به خنده انداخت.

مثال:

The jol in the car made me laugh.

معنی(example):

او هنگام خوشحالی جول می‌زند.

مثال:

He jols around when he is happy.

معنی فارسی کلمه jol

: معنی jol به فارسی

طلسم یا بی‌حالی، نوعی شوخی یا خنده.