معنی فارسی jump out of one's skin

B2

ترسیدن یا غفلت ناگهانی به حدی که احساس کنید از پوستتان پریدید.

To react with great surprise or shock.

example
معنی(example):

او وقتی تلفن زنگ خورد از جا پرید.

مثال:

She jumped out of her skin when the phone rang.

معنی(example):

شکستگی بلند او را از جا پراند.

مثال:

The loud crash made him jump out of his skin.

معنی فارسی کلمه jump out of one's skin

:

ترسیدن یا غفلت ناگهانی به حدی که احساس کنید از پوستتان پریدید.