معنی فارسی junior management

B2

موقعیت‌های مدیریتی برای افراد در سطوح ابتدایی.

Management roles typically held by less experienced individuals.

example
معنی(example):

او بخشی از تیم مدیریت جوان است.

مثال:

She is part of the junior management team.

معنی(example):

مدیریت جوان عملیات روزانه را مدیریت می‌کند.

مثال:

Junior management handles daily operations.

معنی فارسی کلمه junior management

: معنی junior management به فارسی

موقعیت‌های مدیریتی برای افراد در سطوح ابتدایی.