معنی فارسی jurisprudentially
B2به صورت مرتبط با تئوری یا فلسفه حقوق و قانون.
In a manner related to the theory or philosophy of law.
- ADVERB
example
معنی(example):
قانون بهصورت حقوقی مورد بررسی قرار گرفت تا از انصاف اطمینان حاصل شود.
مثال:
The law was examined jurisprudentially to ensure fairness.
معنی(example):
این پرونده بهصورت حقوقی توسط برترین کارشناسان تحلیل شد.
مثال:
The case was analyzed jurisprudentially by top experts.
معنی فارسی کلمه jurisprudentially
:
به صورت مرتبط با تئوری یا فلسفه حقوق و قانون.