معنی فارسی justice of the peace
B2مقامی که در جوامع محلی وظیفه اجرای عدالت و حل و فصل دعاوی را دارد.
An official who administers oaths and performs marriages.
- NOUN
example
معنی(example):
قاضی صلح میتواند ازدواجها را مراسم کند.
مثال:
A justice of the peace can perform weddings.
معنی(example):
ما برای دریافت گواهی ازدواج به قاضی صلح مراجعه کردیم.
مثال:
We went to see the justice of the peace for our marriage license.
معنی فارسی کلمه justice of the peace
:
مقامی که در جوامع محلی وظیفه اجرای عدالت و حل و فصل دعاوی را دارد.