معنی فارسی juttingly

B1

به شکلی که به بیرون یا جلو برآمده باشد، معمولاً در توصیف شکل و موقعیت اجسام.

In a way that protrudes or extends outwards.

example
معنی(example):

کوه‌ها از دره بیرون زده بودند.

مثال:

The mountains jutted out from the valley.

معنی(example):

آسمان‌خراش به طرز برجسته‌ای در برابر افق بود.

مثال:

The skyscraper was juttingly tall against the skyline.

معنی فارسی کلمه juttingly

: معنی juttingly به فارسی

به شکلی که به بیرون یا جلو برآمده باشد، معمولاً در توصیف شکل و موقعیت اجسام.