معنی فارسی juvenescence

B2

جوانی، دوره‌ای از زندگی که فرد در حال رشد و تحول است.

The state or period of being youthful.

noun
معنی(noun):

The state of becoming young or juvenile.

example
معنی(example):

جوانی مرحله‌ای از رشد و تکامل است.

مثال:

Juvenescence is a time of growth and development.

معنی(example):

هنرمندان معمولاً جوهر جوانی را در آثارشان ثبت می‌کنند.

مثال:

Artists often capture the essence of juvenescence in their work.

معنی فارسی کلمه juvenescence

: معنی juvenescence به فارسی

جوانی، دوره‌ای از زندگی که فرد در حال رشد و تحول است.