معنی فارسی juvenescent

B1

جوان شونده، شخصی که در حال رسیدن به جوانی است.

Becoming young or youthful.

example
معنی(example):

انرژی جوانانه بهاری تازه‌کننده است.

مثال:

The juvenescent energy of spring is refreshing.

معنی(example):

او هنگام شروع پروژه جدیدش روحیه جوانانه‌ای احساس کرد.

مثال:

He felt a juvenescent spirit as he started his new project.

معنی فارسی کلمه juvenescent

: معنی juvenescent به فارسی

جوان شونده، شخصی که در حال رسیدن به جوانی است.