معنی فارسی kümmel
B1نوعی ادویه که از دانههای گیاهی بهدست میآید.
A spice made from the seeds of a plant, known for its aromatic flavor.
- noun
noun
معنی(noun):
A German caraway liqueur.
example
معنی(example):
او کاراموز را روی نان پاشید.
مثال:
He sprinkled kümmel on the bread.
معنی(example):
کاراموز اغلب در تهیه نان استفاده میشود.
مثال:
Kümmel is often used in baking.
معنی فارسی کلمه kümmel
:
نوعی ادویه که از دانههای گیاهی بهدست میآید.