معنی فارسی kabinett
B2نوعی کابینت یا قفسه برای نمایش اشیاء.
A type of cabinet for displaying items, often collectibles or artifacts.
- NOUN
example
معنی(example):
کابینت پر از آثار باستانی قدیمی است.
مثال:
The kabinett is filled with old artifacts.
معنی(example):
او اقلامی را برای نمایش در کابینت خود جمعآوری میکند.
مثال:
She collects items to display in her kabinett.
معنی فارسی کلمه kabinett
:
نوعی کابینت یا قفسه برای نمایش اشیاء.