معنی فارسی kalendar
A2یک ابزار برای یادآوری و نشان دادن تاریخها و رویدادها.
A tool used for keeping track of dates and events.
- NOUN
example
معنی(example):
باید تقویمم را برای جلسات فردا بررسی کنم.
مثال:
I need to check my kalendar for tomorrow's meetings.
معنی(example):
تقویم به من کمک میکند تا تاریخهای مهم را دنبال کنم.
مثال:
The kalendar helps me keep track of important dates.
معنی فارسی کلمه kalendar
:
یک ابزار برای یادآوری و نشان دادن تاریخها و رویدادها.