معنی فارسی kalmuck
B1کالمک، قومی از نژاد مغولی که عمدتاً در مناطق خشک و علفزارها زندگی میکنند و به دامداری میپردازند.
A member of a Mongolic ethnic group traditionally inhabiting steppes and known for herding.
- noun
noun
معنی(noun):
A kind of shaggy cloth resembling bearskin.
example
معنی(example):
کالمک به عضوی از یک گروه عشایری اطلاق میشود که به طور سنتی دامهای خود را چرا میکند.
مثال:
A kalmuck is a member of a nomadic group that traditionally grazes herds.
معنی(example):
فرهنگ کالمک دارای تاریخ غنی و سنتهای منحصر به فردی است.
مثال:
The kalmuck culture has a rich history and unique traditions.
معنی فارسی کلمه kalmuck
:
کالمک، قومی از نژاد مغولی که عمدتاً در مناطق خشک و علفزارها زندگی میکنند و به دامداری میپردازند.