معنی فارسی kalo

B1

کالو، غذایی سنتی در برخی از فرهنگ‌ها، معمولاً از ریشه‌ بلوط تهیه می‌شود.

A traditional dish made mainly from taro root, popular in various cuisines.

example
معنی(example):

کالو یک غذای سنتی است که از بلوط تهیه می‌شود.

مثال:

Kalo is a traditional dish made from taro.

معنی(example):

من طعم‌های کالو را دوست دارم، به‌ویژه زمانی که تازه تهیه شده باشد.

مثال:

I love the flavors in Kalo, especially when it's freshly made.

معنی فارسی کلمه kalo

: معنی kalo به فارسی

کالو، غذایی سنتی در برخی از فرهنگ‌ها، معمولاً از ریشه‌ بلوط تهیه می‌شود.