معنی فارسی karateka
B1شخصی که به ورزش کاراته میپردازد و تمرین میکند.
A person who practices karate.
- noun
noun
معنی(noun):
A practitioner of karate.
example
معنی(example):
کاراتهکا مهارتهایش را نشان داد.
مثال:
The karateka demonstrated her skills.
معنی(example):
یک کاراتهکا به شدت تمرین میکند تا تکنیک خود را بهبود بخشد.
مثال:
A karateka trains hard to improve their technique.
معنی فارسی کلمه karateka
:
شخصی که به ورزش کاراته میپردازد و تمرین میکند.