معنی فارسی karelian
B2غذای سنتی از منطقه کارلیا.
Traditional baked pastries from the Karelian region.
- NOUN
example
معنی(example):
پاساهای کارلیایی در فنلاند محبوب هستند.
مثال:
Karelian pastries are popular in Finland.
معنی(example):
برای ناهار پای کارلیایی خوشمزهای خوردم.
مثال:
I had delicious Karelian pie for lunch.
معنی فارسی کلمه karelian
:
غذای سنتی از منطقه کارلیا.