معنی فارسی karyoplasma

B1

کاریوپلاسم به مواد مایع داخل هسته اشاره دارد که شامل اجزای هسته‌ای است.

A synonym for karyoplasm, referring to the material in the nucleus of a cell.

example
معنی(example):

کاریوپلاسم، معادل کاریوپلاسم است.

مثال:

Karyoplasma is a synonym for karyoplasm.

معنی(example):

در زیست‌شناسی، کاریوپلاسم به شیره هسته اشاره دارد.

مثال:

In biology, karyoplasma refers to the nuclear sap.

معنی فارسی کلمه karyoplasma

: معنی karyoplasma به فارسی

کاریوپلاسم به مواد مایع داخل هسته اشاره دارد که شامل اجزای هسته‌ای است.